این قلب مریض را درمانی جز تو نیست سمت چپ سینه ترک خورده ام را تنها تو میتوانی رفو کنی نفس های سنگینم را تو متعادل میکنی چشمان یخ زده ام را تو پرشور میکنی تو دوای هر درد منی هردردی که از هر درد دیگری سرچشمه بگیرد چه کنم با ناملایمات زندگی چه کنم تورا که اینگونه عاشقم عاشق و در قلبت زندانی زندانی ک تنها میتواند در قلبت بچرخد زندانی تو بودن هم لذت بخش است بند بند دلم را به نامت امیخته ام سلول ب سلول قلبم به نام تو درامده اند ته نگاهم را که بخوانی نامت هویداس
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت